ددپول و ولورین Deadpool & Wolverine 2024 فیلمی است که امروز به نقد و بررسی آن میپردازیم. این فیلم در ژانر ابرقهرمانی به کارگردانی شاون لوی و تهیه کنندگی کوین فایگی به نویسندگی مشترک رایان رینولدز، شاون لوی و سه نویسنده دیگر محصول کشور آمریکا است. فیلم ددپول و ولورین در 26 جولای 2024 در سینماهای جهان اکران شد و با استقبال تماشاگران مواجه شد، اما منتقدان نیز رضایتی از فیلم نداشتند. در ادامه با نقد فیلم ددپول و ولورین 2024 با وبلاگ دانوفیلم همراه باشید.
در پایان فیلم مرد آهنی 2008 یک صحنه کوتاهی وجود داشت که در آن نیک فیوری با بازی ساموئل ال جکسون به تونی استارک با بازی رابرت داونی جونیور نزدیک شد و درباره ابتکار انتقامجویان صحبت کرد. این صحنه طرفداران را به هیجان آورد و برخی را سردرگم کرد که میپرسیدند: (صبر کنید، اون کیه؟) حالا 16 سال بعد با اینکه با مخاطبان مانند موشی آزمایشگاهی رفتار میشود که برای گرفتن یک لقمه غذا دکمهای را باید بزند، به نقطه پایانی منطق این رفتار رسیدهایم. ددپول و ولورین فیلمی است که کاملاً از صحنههای پس از تیتراژ ساخته شده است. این فیلم کارناوالی از شوخیهای داخلی، ارجاعات به خود فیلم و شکستن واقعیت است که هدف بالاتری جز تبریک گفتن به مخاطبان برای همراهی کردن ندارد! این فیلم هیچ ریسکی ندارد، هیچ درامی ندارد و تنها از خلاقیت به شکل سَلبی استفاده میکند. غمانگیزترین نکته این است که ممکن است یک میلیارد دلار هم فروش کند.
دو فیلم اول ددپول کمی کمتر هوشمندانه از آنچه فکر میکردند بودند، اما فیلمی سرگرمکننده بودند که توانستند مرا جذب کنند. این قسمت سوم با عنوان ددپول و ولورین 2024 که رایان رینولدز دوباره نقش وید ویلسون را بازی میکند تا با نسخه جهان موازی لوگان هیو جکمن، معروف به وولورین یا ایکسمن، همکاری کند، به سادگی بیش از حد تکراری، کودکانه و آزاردهنده است. این فیلم که توسط شاون لوی کارگردانی شده و فیلمنامه آن به پنج نویسنده نسبت داده میشود، در فلسفه (هرچه بیشتر بهتر) خود با تمام ظرافت یک بچه 10 ساله که دست و پا میزند، غرق میشود و از توجه منفی لذت میبرد.
داستان فیلم با ویلسون شروع میشود که از رد شدن توسط تیم ابرقهرمانی انتقامجویان افسرده شده و زندگی بیروحی را با گروه دوستان طردشده خود میگذراند. (کاران سونی بسیار بامزه، دوست تاکسیران ویلسون به نام دوپیندر، شاید 45 ثانیه در فیلم حضور دارد که واقعا حیف است) اعضای سازمان واریانس زمانی ویلسون را به یک جهان موازی میکشند تا به او بگویند که اساساً به لیگ بزرگ دعوت شده است؛ او باید به (خط زمانی اصلی) که ما تماشاگران آن را دنیای سینمایی مارول مینامیم، بپیوندد.
البته وید ویلسون هم اینطور مینامد، زیرا فیلم ددپول و ولورین عاشق این ایده است که ترمز خود را بکشد تا درباره هالیوود شوخی کند. این چیز جدیدی نیست! باب هوپ و بینگ کراسبی در سال 1942 در فیلم (راه مراکش) درباره مدیران پارامونت کنایه زدند، اما آنها میدانستند که کمی از آن کافی است. این فیلم به سادگی نمیتواند متوقف شود؛ فرض میکند که همه مخاطبان با مانورهای اتاق کنفرانس کمپانی قرن بیستم، فاکس و دیزنی آشنا هستند و شوخیهایی درباره آنچه فایگی گفت (اشاره به تهیهکننده کوین فایگی) را میفهمند. وقتی ویلسون جمجمهای زیر کلاه ایمنی مرد مورچهای میبیند، میگوید که پل راد بالاخره پیر شده است. همچنین یک شوخی درباره طلاق اخیر جکمن وجود دارد. وقتی اوضاع کمی شبیه (مکس دیوانه) میشود، نگران میشود که در محل اشتباهی باشد. مخاطب این فیلم کیست؟ وکلای سرگرمی که TMZ تماشا میکنند؟
چیزی که عجیب است (یا شاید بتوان گفت جسورانه) این است که چگونه این شوخیهای (ما میدانیم که این یک فیلم است) اساس داستان را تشکیل میدهند و فراتر از فریاد زدن رینولدز با (مونتاژ را پخش کن) یا گفتن به دوربین برای پان کردن برای یک شات جالب میروند. وقتی پارادوکس (مت مکفادین نازنین) سعی میکند ددپول را از دنیای خود به دنیای اصلی ببرد، به این دلیل است که دنیای او در حال نابودی است. (دلیل این است که لوگان، همانطور که در فیلم لوگان دیده شد، مرد و او یک شخصیت باربر بود.) پارادوکس فکر میکند ویلسون هیجانزده خواهد شد، اما او میخواهد دوستانش را نجات دهد، بنابراین این شامل رفتن او به جهانهای دیگر برای پیدا کردن لوگان متفاوت میشود. (این تا حدودی منطقی است) او یک لوگان مست و بداخلاق را میگیرد، اما وقتی پارادوکس متوجه این نقشه میشود، هر دو را به تهیگاه تبعید میکند.
اینجا جایی است که ارجاعها به حداکثر میرسد. در تهیگاه، ددپول و ولورین با شخصیتهای حذف شده از نسخههای فاکس از فیلمهای مارول ملاقات میکنند. من همه آنها را خراب نمیکنم، اما ذکر میکنم که وقتی الکترا با بازی جنیفر گارنر ظاهر میشود، این فیلم به طور طبیعی میتواند یک شوخی با بن افلک کند، که البته این کار را هم میکند.
این تکیه مداوم بر خودبینی آزاردهنده است و با اینکه همه چیز روی سطح است، هیچ عجلهای برای پیش بردن داستان وجود ندارد. جستجوی اصلی (اگر بتوانید آن را از میان همه منحنیها به خاطر بسپارید) بیمعنی است، زیرا هیچ یک از شخصیتها واقعی نیستند. این مشکل تشدید میشود زیرا ددپول و ولورین نمیتوانند بمیرند؛ بنابراین ما سه صحنه طولانی از آنها را تماشا میکنیم که فقط یکدیگر را بدون هیچ نتیجهای چاقو میزنند که با موسیقیهای بیمعنی تنظیم شده است.
نکته دیگری که واقعا از تعادل خارج شده است، شوخیهای همجنسگرایانه و آزاردهنده رینولدز است. این سریال به صحبتهای مخرب خود میبالد (دوربین را نگاه کنید، من فقط X را در یک فیلم دیزنی ذکر کردم، واوو؟!) اما میدانید چیه؟ من نمیبینم که رینولدز واقعاً مرد دیگری را ببوسد. فکر میکنم این خیلی دور از انتظار باشد. اگر کسی میخواست پدیده ددپول را به عنوان همجنسگراستیزی با اصلاح بیش از حد تفسیر کند، من جلویش را نمیگرفتم.
ممکن است به نظر برسد که من این فیلم را کاملا دوست نداشتم، اما این کمی ناعادلانه است. وقتی 7000 شوخی را به سمت صفحه پرتاب میکنید و امیدوارید چیزی بچسبد، مطمئناً چندتای آنها خواهند چسبید. به همین دلیل من چند بار خندیدم؛ من هیولا نیستم! همچنین یک بخش تکراری وجود دارد که در آن امپراتریس شرور تهیگاه و خواهر دوقلو چارلز ساوییر، کاساندرا نوا (اما کورین) با فرو بردن انگشتانش در سر مردم وارد ذهن آنها میشود. جلوههای ویژه در این فیلم همزمان نگرانکننده و بسیار خندهدار هستند.
همچنین یک نکته ثابت در هر جهان وجود دارد: جکمن همیشه جذاب است. این بازیگر 55 ساله استرالیایی در بیشتر قسمتهای پایان بزرگ بدون پیراهن است و اگرچه هرگز نمیدانید چه چیزی در یک فیلم هالیوودی CG است، اما این مرد به طرز مضحکی پاره شده است. صرف نظر از عضلات او، وی همچنین چند صحنه در این داستان بیمایه دارد که در آن وظیفه (بازیگری) دارد و او موفق میشود کمی عمق به آن صحنهها بیاورد. (متأسفانه رینولدز وقتی که توجه روی اوست، این شانس را ندارد!)
این فیلم دو ساعت شوخیهای سطحی است. فیلم خیلی تلاش میکند که هوشمندانه به نظر بیاید، اما در نهایت فقط باعث خجالت میشود.
نظر شما در مورد فیلم ددپول و ولورین چیست؟ آیا انتظارات شما را برآورده کرده است؟ سومین فیلم ددپول، چه امتیازی از شما خواهد گرفت؟.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران