بروتالیست (The Brutalist 2024) فیلمی است که امروز مورد نقد و بررسی قرار میدهیم، با وبلاگ دانوفیلم بمانید.
“بروتالیست نیمی از یک فیلم عالی است”
اگر به من میگفتید که بردی کوربت توانایی راه رفتن روی آب، دفع گلوله یا عبور از دیوارها را دارد، باور میکردم. ساختن فیلمی مانند بروتالیست به سطحی از اعتماد به نفس فوقالعاده انسانی نیاز دارد که ممکن است با قدرتهای ماورایی دیگری نیز همراه باشد. بروتالیست در طول 33 سال روی پرده و بیش از سه ساعت و نیم زمان پخش، از جمله یک استراحت 15 دقیقهای در وسط آن، جریان دارد. این اولین فیلمی است که در چند دهه اخیر به طور کامل با فرمت ویستاویژن فیلمبرداری شده است و در جشنواره فیلم ونیز، جایی که اولین نمایش خود را داشت، با فرمت 70 میلیمتری نمایش داده شد. این اثری گسترده درباره یک مهاجر یهودی-مجارستانی و آسیبهای روانی مهاجرت پس از جنگ جهانی دوم است، از سوی فیلمسازی که خود یهودی نیست، اما با چنین جزئیاتی خود را در سفر شخصیت اصلی خود از اروپای ویران شده به پنسیلوانیا در حال شکوفایی پرتاب میکند که شما خود را در حال جستجو در گوگل خواهید یافت تا ببینید آیا این وضعیت دیگری مانند “تار” است یا اینکه لاسلو توث یک فرد واقعی بوده است (که نبوده است).
غیرممکن است که تحت تأثیر جسارت محض وجود بروتالیست قرار نگیرید، حتی اگر محصول نهایی با جاهطلبیهای آن مطابقت نداشته باشد. تمام مشخصات فیلمشناسی آن را کنار بگذارید، و همچنان احساس میشود که این فیلم با ارادهای قوی برای وجود داشتن، به نوعی فیلم تبدیل شده است که دیگر ساخته نمیشود، یک حماسه بزرگ آمریکایی که آشکارا قصد دارد داستان بزرگی را با ایدههای بزرگ روایت کند. و در مرکز آن آدرین برودی است که بهترین کار خود را در سالهای اخیر یا شاید تا به حال به عنوان لاسلو انجام میدهد، کسی که در سال 1947 در فیلادلفیا در آستانه در خانهی پسرعمویش، آتیلا (آلبرتو نیولا)، ظاهر میشود، مطمئن است که همه چیز را از دست داده است.
آدرین برودی برای فیلم پیانیست، فیلمی که به عنوان نقطه عطف او شناخته میشود، برنده اسکار شد و با وجود کار مداوم از آن زمان تاکنون (و تبدیل شدن به یک بازیگر ثابت در گروه بازیگران وس اندرسون)، هرگز به آن سطح از کار دست نیافت. اما او در بروتالیست قابل توجه است، به گونهای که احساس میکنید او را دوباره میبینید، با بدن باز و صورت جذاب و غمگین او که همیشه کمی بیشتر از آنچه شخصیتهایش میخواهند، فاش میکند. ما فقط به تدریج متوجه میشویم که لاسلو قبل از جنگ چه فرد مهمی در بوداپست بوده است، اما برودی گزیدههایی از معمار محترم سابق را در ارزیابی صریح خود از مبلمانی که آتیلا در مغازهاش میفروشد، در مراقبتی که در هنگام ساخت طرحهای خود به خرج میدهد و در بیتفاوتی خود نسبت به هر کسی که ارزش کار او را درک نمیکند، ارائه میدهد.
لاسلو عشق زندگی خود، اِرزسِبت (فلسیتی جونز) را از دست داده است، نه به دلیل مرگ، همانطور که در ابتدا فکر میکرد، بلکه به دلیل پیچیدگیهای اداری و قوانین دمدمیمزاجی که همسرش را با زوفیا (رفی کشیدی)، برادرزادهاش، که به قدری از آنچه که تجربه کرده است آسیب دیده است که صحبت کردن را متوقف کرده است، در مرز اتریش گرفتار کرده است. بدون او، او نیمی از یک روح است، در انبارها زندگی میکند و زغال سنگ جابهجا میکند و تنها زمانی به زندگی بازمیگردد که دوستش، گوردون (ایساک دی بانکوله)، او را به یک کلوپ جاز میبرد، یا زمانی که او و آتیلا یک سفارش برای بازسازی کتابخانهی یک صنعتگر ثروتمند به نام هریسون لی ون بورن (گای پیرس) دریافت میکنند، شغلی که مسیر زندگی لاسلو را برای سالهای آینده تغییر خواهد داد.
بروتالیست فیلمی درباره ناامیدی و اندوه است، اگرچه تمایل آن به حفظ این عنصر در زیر سطح تمام درامهایش رضایتبخش است. لاسلو و آتیلا و اِرزسِبت درباره آنچه که تجربه کردهاند صحبت نمیکنند، اگرچه این موضوع بر همه چیز در رفتار گاهبهگاه غیرعادی و پرشور آنها تأثیر میگذارد – مانند این که چگونه آتیلا تمام ردپای یهودیت خود را از بین برده است، یا چگونه اِرزسِبت، زمانی که سرانجام با همسرش دوباره متحد میشود، رابطه جنسی را از او به شکلی درخواست میکند که نشان میدهد آنها باید بتوانند از آن به عنوان راه میانبری برای التیام زخمهای روحی خود استفاده کنند.
لاسلو خود مردی تکهتکه است که به سختی میتواند وانمود کند که خود را حفظ کند، و او در نیمه اول فیلم آنقدر اغلب در آستانه فروپاشی قرار دارد که وقتی به لطف هریسون، مرد ثروتمند و متکبر، مورد توجه قرار میگیرد و برای طراحی یک مرکز اجتماعی بر روی تپهای در دویلستاون انتخاب میشود، معجزهای به نظر میرسد. هریسون مردی خودساخته است که نسخههای اول کتابها و شراب مادیرا را مانند این جمعآوری میکند که میتواند امتیاز بالایی در فرهنگی بودن کسب کند – پیرس در این نقش تهدیدآمیز و بامزه است، بهویژه زمانی که هریسون بیش از یک بار به لاسلو اطلاع میدهد که مکالمات آنها را “محرک فکری” مییابد.
داشتن هریسون به عنوان حامی مانند گرفتن دم یک ببر است، اما مدیریت او و پسر کوچک و زنندهاش، هری (جو آلوین)، به لاسلو فرصتی میدهد تا نه تنها به معماری بازگردد، بلکه نویسندهی پروژهای بسیار بلندپروازانه باشد که اگر بتواند از تمام نیروهای دیگر در امان بماند، نمایانگر دیدگاهی خواهد بود که کاملاً متعلق به اوست.
فیلم بروتالیست درباره خودنمایی معماری است. کوربت که تمام فیلمنامههای خود را با همسرش، مونا فستولد، فیلمساز دیگر، مینویسد، یک بازیگر سابق است که دوران حرفهای خود را در نوجوانی با فیلمهایی مانند “سیزده” و “پوست مرموز” آغاز کرد و سپس به کارگردانی روی آورد، و هر یک از سه فیلم او تاکنون یک کمپین فردی برای تثبیت جدیت (و جدیگرفتن خود) او به عنوان یک فیلمساز و معرفی او به عنوان یک صدای خلاق اصلی است. او علاقه خاصی به قرار دادن شخصیتهای خود در برابر پسزمینه لحظات تاریخی آشفته دارد. اولین فیلم او به عنوان کارگردان، “کودکی یک رهبر” در سال 2015، به تصویر کشیدن دوران بلوغ یک دیکتاتور آینده در فرانسه پس از جنگ جهانی اول را به تصویر میکشد، در حالی که درام ستاره پاپ “وکس لوکس” با بازی ناتالی پورتمن، یک تیراندازی در مدرسه شبیه به کلمباین و حملات 11 سپتامبر را در بر میگیرد.
این تمایل به ریشه دادن فیلمهای خود در وزن رویدادهای مهم قبلاً به نظر من به شدت تشنه به نظر میرسید، به همان روشی که انتقادات او از فرهنگ آمریکایی کمی سطحی به نظر میرسید. بروتالیست اولین فیلم اوست که واقعاً توسط شخصیتهایش هدایت میشود تا اینکه این شخصیتها را مانند پروانههای نمایشی روی نقاط عطف مهم قرار دهد، و حتی در آن صورت، در پایان تمرکز خود را از دست میدهد و به سمت نتیجهای عجله میکند که بیشتر به عنوان یک افشاگری عجولانه ارائه میشود تا چیزی که واقعاً میخواهید فیلم بر روی آن تمرکز کند. با این حال، نیمی از یک فیلم عالی در اینجا وجود دارد، و در سقفهای بلند مرکز اجتماعی لاسلو، طنین امواج موسیقی متن و آن نماهای گسترده از ستونهایی که در یک تپه سبز بالا میروند، فضای زیادی برای رشد وجود دارد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران