تازهترین فیلم درو هنکاک با نام همنشین (Companion 2025) را زیر ذرهبین نقد و بررسی خواهیم برد. با بررسی نقاط ضعف و قوت این فیلم با وبلاگ دانوفیلم همراه باشید.
“یک همراهی کاملا بدجنس و شیطنتآمیز”
برای درک کامل و لذت بردن از پرده اول فیلم همنشین ( Companion)، ایده آل این است که بدون هیچ پیشداوری و اطلاعات قبلی به تماشای آن بنشینید. اما هر تلاشی برای حفظ تقدس این تجربه، نوشتن درباره فیلم را نیز غیرممکن میکند، زیرا آنچه در پشت آن پیچش بزرگ داستان پنهان شده است، بیشتر یک گره داستانی نیست، بلکه خود مبنا و اساس داستان است، بنابراین به شما هشدار داده شده است.
همنشین یا Companion 2025 یک کمدی سیاه و موذیانه از درو هنکاک، نویسنده و کارگردان، با یک برخورد شیرین و بامزه در یک فروشگاه مواد غذایی آغاز میشود. آیریس (با بازی سوفی تچر) دختری با ظاهری شبیه زویی دشانل، با موهای چتری، هدبند، خط چشم گربهای و لباسهای رُمانتیک قدیمی در حال خرید است که با جاش (با بازی جک کواید) در بخش میوهجات فروشگاه چشم در چشم میشود.
جاش عصبی است و به طور تصادفی یک نمایشگاه پرتقال را به زمین میریزد، آیریس میخندد و به زودی، آنها در حال رفتن به یک سفر آخر هفته به یک کلبه کنار دریاچه با دو زوج دیگر هستند. آیریس مطمئن نیست و نگران خجالتزدگی جاش در مقابل دوستانش است، به ویژه کت (با بازی مگان سوری)، که دوستپسر ثروتمند روسیاش، سرگی (با بازی روپرت فرند)، صاحب این کلبه است و تلاش نمیکند خصومت خود را پنهان کند. الی (با بازی هاروی گیلن) و دوستپسرش پاتریک (با بازی لوکاس گیج) پذیراتر هستند، اما آیریس به وضوح هنوز در حاشیه اجتماعی قرار دارد.
شاید به این دلیل است که او تازه وارد گروهی از دوستان قدیمی است، یا اینکه فقط صادقانهتر و آسیبپذیرتر از دیگران است و آشکارا میگوید که زندگیاش حول محور جاش میچرخد. یا شاید به این دلیل است که او انسان نیست. جاش در حالی که ماهیت واقعی آیریس را برای او فاش میکند اعتراف میکند: “من از عبارت ‘فاک بات’ متنفر هستم.” به گفته جاش، آیریس یک “ربات حمایت عاطفی” است (که اتفاقاً رابطه جنسی هم برقرار میکند). او محصول شرکتی به نام امپاتیكس است که همراهان را به گونهای طراحی کرده است که شریک زندگی کامل باشند: قابل تنظیم، فداکار، دارای خاطرات ساختگی کافی برای احساس واقعی بودن و قابلیت خاموش شدن با یک فرمان صوتی. همنشین در مورد هویت آیریس به طور خاصی پنهانکاری نمیکند، صحنه ابتدایی به وضوح یادآور “همسران استپفورد” است، اما به اندازه کافی در ساختار خود زیرکانه است که جزئیات آن سکانسهای ابتدایی برای بازبینی لذتبخش است. چشم گربهای آیریس در حمام در واقع جادوی سینما نیست، بلکه بخشی از طراحی اوست و این واقعیت که او کسی است که چمدانهای آنها را از ماشین بالا میبرد، نشان دهنده انتظار خدمتگزاری از اوست. تمرکز بیامید او بر جاش وابستگی نیست، بلکه برنامهنویسی است. و تمام آن دفعاتی که جاش به او میگوید بیدار شود یا بخوابد؟ اینها کلمات یک دوستپسر دلسوز نیستند، بلکه کلمات صاحب یک دستگاه هستند.
فیلم Companion، اولین فیلم هنکاک پس از دو دهه فعالیت در تلویزیون، هرگز آن سرخوشی جسورانهی افشای اولیه را تکرار نمیکند، اما به طور مؤثری پیش میرود، چندین سورپرایز دیگر را مدیریت میکند و در ادامه خشونت را افزایش میدهد. علاوه بر طنز ایرا لوین که دو بار اقتباس شده و در لحظات اولیه آن اشاره شده است، همنشین را میتوان با “Westworld”، “Ex Machina” و مجموعه فیلمهای “ترمیناتور” که به عنوان یک سنگنوشتهی صریح دیگر ظاهر میشود، دستهبندی کرد. اما چیزی که واقعاً به ذهن متبادر میکند، “The Menu”، کمدی سیاه مارک میلود از دو سال پیش است که به طور مشابه انعطافپذیر، بدبینانه و به طور کارآمدی حول چند مکان محدود طراحی شده است. مانند “The Menu”، همنشین تنها به طور گذرا سیاسی است و احساسات “غذا بخورید ثروتمندان” را با احساسات “جهنم بر سر مردان زنستیز” جایگزین میکند بدون اینکه زحمت بررسی ایدههایی را که به آنها اشاره میکند، به خود بدهد. اما وقتی تمام چیزی که فیلم میخواهد انجام دهد سرگرم کردن است، سخت است که از کمبود عمق شکایت کرد. با ساختار هوشمندانه و زمانبندی کمدی خود، این یک ماجراجویی شیطنتآمیز با تعداد مرگ و میر در حال افزایش و برخی شوخیهای خوب است. تچر، پس از یک بازی به یاد ماندنی در Heretic، در حال ایجاد جایگاهی برای خود در آنچه به ژانر بسیار رایج تریلر کمدی تبدیل شده است، میباشد. فرند، گیلن و گیج که به طور غیرمعمولی قوی هستند، همگی بسیار سرگرمکننده هستند.
در این میان، کواید به خوبی نوعی شخصیت را تجسم میبخشد که در حال تبدیل شدن به یک شرور تکراری در سال 2025 است. پسر نرم و لطیف وحشی، که رفتار حساسانهای دارد و تمام حرفهای درست را میزند و معلوم میشود که انواع کینهها را در خود پرورش میدهد که آماده هستند به اعمال وحشیانهای تبدیل شوند. همنشین تنها به صورت اسمی یک داستان علمی تخیلی است، که در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد که در آن خودروهای خودران وجود دارند و در غیر این صورت همه چیز عمدتاً یکسان به نظر میرسد، و پایان فیلم، جایی که مجبور است در مورد عملکردهای فناوری خود بیشتر توضیح دهد، ضعیفترین بخش آن است. اما در زمانی که مردم روابط معناداری با چتباتهای قابل تنظیم برقرار میکنند، این فیلم به درستی متوجه شده است که آنچه در مورد هوش مصنوعی تا کنون جذاب است، سؤالات فلسفی بزرگتر در مورد آگاهی و شخصیت و اخلاق نیست. خیر، آنچه جذاب است این است که چگونه ما به دنبال این فناوری برای رسیدگی به کمبودها در خودمان هستیم و معنای تمایل به شریک زندگی که همیشه در دسترس و علاقهمند است بدون داشتن هیچ نیازی از خودشان چیست. این نوع پیشنهاد آیندهنگرانه بیشتر یک آینه است تا یک همراهی، و چیزهایی که منعکس میکند زیبا نخواهند بود، حتی اگر آرایش آنها هرگز کمتر از کامل نباشد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران