جوکر جنون مشترک (Joker: Folie à Deux) به کارگردانی تاد فیلیپس و نویسندگی مشترک او با اسکات سیلور محصول سال 2024 است که امروز میخواهیم به نقد و بررسی آن بپردازیم. با دانوفیلم همراه باشید.
عشق در هوا برای واکین فینیکس، شاهزاده دیوانگی در این موزیکال جسور و گاهی لوس است که با جذابیت فوقالعاده لیدی گاگا تقویت شده است. جوکر 2 نسبت به فیلم قبلی خود، پیشرفتی ندارد و به طرز ناباورانهای ناامید کننده ظاهر شد.
آیا تاد فیلیپس ما را به تمسخر گرفته است؟ در دنباله فیلم بحثبرانگیز و بسیار موفق او (جوکر 2019) که دو جایزه اسکار را در سال 2019 به خود اختصاص داد، فیلیپس فرمول قبلی را کنار میگذارد. جذابیت خشن روایت “ساخت یک قاتل” در جوکر و باندهای خشونتآمیز بعدی، به جای آن با دو ساعت و بیست دقیقه موزیکال رمانتیک و درام دادگاهی جایگزین شده است. همچنین یک مقدمه انیمیشن به سبک لونی تونز ساخته سیلوان شومه، کارگردان The Triplets of Belleville، در این فیلم وجود دارد. تأثیرات فیلم اول که هیچ فیلمی به وضوح و به این اندازه از سلطان کمدی مارتین اسکورسیزی الهام نگرفته است، بهطور کلی کنار گذاشته شدهاند. جوکر جنون مشترک که لیدی گاگا در کنار ستاره فیلم قبلی واکین فینیکس در آن حضور دارد، بیشتر از فیلمهایی مانند One From the Heart فرانسیس فورد کاپولا و New York, New York اسکورسیزی الهام میگیرد که هر دو موزیکال هستند و جالب اینکه هر دو به عنوان شکستهای بزرگ شناخته میشوند.
این یک تصمیم جسورانه است، هرچند ممکن است تجاری نباشد: موزیکالهای کتاب کمیک ژانر کمجمعیتی هستند و دلایل خوبی برای این موضوع وجود دارد. موزیکالهای کتاب کمیک که یکی از بازیگران اصلیاش بهزحمت میتواند آواز بخواند (جوکر فینیکس بهگونهای میخواند که به خندهاش شبیه است، با تنش و زحمت و به طرز دردناکی، گویی هر نُت به زور از او خارج میشود) موجوداتی بسیار نادرتر هستند. اما در حالی که عنصر آواز و رقص ممکن است برای برخی از طرفداران فیلم اول مانعتراشی کند، این مشکل اصلی نیست. با وجود همه حملات غیرمعمول به آهنگهای کلاسیک (آهنگ Bewitched, Bothered and Bewildered)، ایده موزیکال بهعنوان فانتزی توهمی یک ذهن شکسته در بعضی از لحظات بهخوبی کار میکند. مشکل این است که با وجود تمام تغییرات جسورانه در رویکرد، چیز جدیدی در اینجا وجود ندارد.
مانند فیلم اول، جوکر جنون مشترک 2024 تقریباً بهطور کامل از دیدگاه جوکر/آرتور فلیک روایت میشود و حس همدردی و خودزاری او نسبت به ناعدالتیهای اجتماعی را حفظ میکند. با اینکه عنوان به نظر میرسد وعده تمرکز دوگانه و خون تازهای در قالب شخصیت لی کوینزل با بازی گاگا را میدهد، در عمل او به شدت یک شخصیت ثانویه است که تقریباً هیچ زمانی برای نمایش خودش ندارد و از نگارش سطحی و شخصیتپردازی کمعمق رنج میبرد. این نشاندهنده جذابیت فوقالعاده و کیفیت ستارهای گاگا است که با وجود این مشکلات، صحنههای لی الکتریکی و تأثیرگذار هستند و او هر خط دیالوگ را بهطور مؤثری به اجرا درمیآورد.
دنباله فیلم بلافاصله پس از وقایع فیلم اول اتفاق میافتد. آرتور فلیک در آسایشگاه آرکهام برای مجرمان دیوانه زندانی است. به اندازه کافی زمان گذشته تا جوکر از یک ضدقهرمان فرهنگی به یک پدیده فرهنگی تبدیل شود، اما زخمهایی که اقدامات او بر گاتهام گذاشته هنوز تازه است. یک فیلم تلویزیونی بهرهکشانه درباره زندگی و جنایات او ساخته شده است؛ کارتون ابتدایی فیلم با عنوان من و سایهام نه تنها یاد وقایع تلویزیونی برنامه موری فرانکلین را تازه میکند، بلکه یک موضوع کلیدی در دنباله را معرفی میکند. جنون مشترک در عنوان، به وضوح به شخصیتهای دوگانه جنگجو درون آرتور و جوکر و همچنین به رابطه عاشقانه بین جوکر و لی اشاره دارد.
با نزدیک شدن به دادگاه آرتور، وکیل دفاع او، ماریان استوارت (کاترین کینر)، مصمم است که موکلش را بهعنوان یک قربانی بیچاره معرفی کند که آسیبهای دوران کودکیاش باعث شدهاند روانش دوپاره شود و اراده آزاد آرتور تحتتأثیر شخصیت دیوانهاش، جوکر، قرار گیرد. در همین حال، طرفداران او، که لی در صدر آنهاست، هیچ علاقهای به یک انسان بیاعتبار مثل آرتور ندارند و جوکر را بهعنوان شاهزاده دیوانگی پرستش میکنند.
درد آرتور که در فیلم اول یک شخصیت فرعی بود، حالا در هر قاب از صفحه نمایش خود را نشان میدهد. این درد در پالت رنگی داخلی آسایشگاه وجود دارد، ترکیبی ناخوشایند از زردهای ادراری و خاکستریهای ناامیدکننده. همچنین در فیزیک آشفته آرتور مشهود است. فینیکس، که بار دیگر به شدت برای این نقش کاهش وزن داده است، شخصیت را بهگونهای بازی میکند که گویی از یک نقاشی بروگل بیرون آمده، بدنش از عذاب دائمی جهنم شخصیاش دچار انحراف است. و همچنین، درد درماندگی او در آن خندههای تهوعآور و اسپاسمدار وجود دارد.
جهان آرتور وقتی در یک جلسه درمان موسیقی با همبندش لی آشنا میشود، به شدت تغییر میکند. قاب پر از رنگ میشود، بهویژه رنگهای لباس جوکر، از زرد زعفرانی، قرمز خونین و آبی فیروزهای و آرتور موسیقی را که همیشه در وجودش بود، دوباره کشف میکند. موسیقی که، مانند بیشتر چیزها در آرتور، وقتی از دیدگاه جوکر عبور میکند، کیفیتی کاریکاتوری به خود میگیرد.
ترکیبهای موزیکال که از همه چیز، از شگفتیهای سیاه و سفید دهه 1940 تا نمایشهای متنوع و بیمزه وگاس الهام گرفتهاند، لحظاتی هستند که فیلم را به اوج میرسانند، بهویژه آنهایی که لیدی گاگا در مرکز آنها قرار دارد. او نه تنها شخصیتی جذاب و در عین حال غیرقابل اعتماد است، بلکه میتواند آهنگ That’s Entertainment را به بهترین شکل اجرا کند. در بخشهای دادگاه، جایی که لی به قسمت عقب گالری عمومی منتقل شده و فیلمنامه بهطور قابل توجهی رها میشود، مدت زمان فیلم واقعاً احساس میشود. و آرتور که وکیلش را اخراج کرده و خودش در نقش وکیل ظاهر میشود، ابزاری ضد دیگری به مجموعه خود اضافه میکند: کمدینی که خندهدار نیست و خوانندهای که نمیتواند بخواند، همچنین وکیل نمایشی است که هیچ ایدهای درباره پیروزی در پروندهاش ندارد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران