فیلم جدید جنیفر لوپز با نام بوسه زن عنکبوتی (Kiss of the Spider Woman 2025) فیلمی است که امروز مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. با وبلاگ دانوفیلم برای بررسی نکات مثبت و منفی این فیلم همراه باشید.
“یک اجرای ستاره ساز، نمیتواند بوسه زن عنکبوتی را نجات دهد.”
عبارت “ستاره ای متولد شده است” در گذشته بیش از حد استفاده شده است. اما هنگام تماشای بازی توناتیو، بازیگر جوانی که نقش لوئیس مولینا، یکی از دو شخصیت اصلی فیلم بوسه زن عنکبوتی را بازی میکند، سخت است به این عبارت فکر نکنیم. فیلم جدید بیل کاندون که شب گذشته در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد، بر اساس موزیکال سال ۱۹۹۲ ساخته شده است که خود نیز بر اساس رمان سال ۱۹۷۶ نویسنده آرژانتینی، مانوئل پیوژ (و تا حدودی بر اساس فیلم تحسینشده هکتور بابنکو در سال ۱۹۸۵ که جایزه اسکار را برای ویلیام هرت برای بازی در همین نقش به ارمغان آورد) ساخته شده است. مولینا نقشی فوقالعاده چالشبرانگیز است: شخصیتی با تعهدی استوار به خیالپردازیهای موزیکال-سینمایی، حتی در حالی که دائماً (و به طور فزایندهای) توسط دنیای بیرون مورد آزار و اذیت قرار میگیرد؛ شخصیتی که جلوههای رنگارنگ او به تدریج محو میشود زیرا او دوستی و عشق را با مردی پیدا میکند که از بسیاری جهات مخالف اوست. توناتیو با انرژی و جذابیت، لایههای لطافت و پیچیدگی را به این نقش میآورد و به ما اجازه میدهد تمام وحشت، شرم، عزم و اشتیاق شخصیت را احساس کنیم. علاوه بر این، او در سکانسهای موزیکال فیلم درون فیلم به زیبایی میرقصد. ای کاش بقیه فیلم نیز میتوانستند با طراوت او برابری کنند.
مولینا، یک آرایشگر همنوعگرا که به دلیل بیبندوباری عمومی در دوران دیکتاتوری نظامی وحشیانه آرژانتین محکوم شده است، به بخش سیاسی زندان فرستاده شده و در همان سلول با والنتین آرهگی (با بازی محکم و قابل قبول دیگو لونا)، یک انقلابی مارکسیست جدی و پرشور، قرار میگیرد. مولینای پر حرف و خوشمشرب، پوسترهای فیلم، عکسهای زنهای زیبا و پردههای مهرهای را در سلولشان نصب میکند؛ والنتین فقط آنجا مینشیند و آرام کتابهای لنین را میخواند و درخواست میکند که مزاحم او نشوند. اما او همچنین آشکارا از همجنسگرایی مولینا و ضعفهایی که در همسلولی خود احساس میکند، ناراحت است. پس از آنکه نگهبانان زندان مولینا را در مقابل والنتین تحقیر میکنند، انقلابی پاسخ میدهد: “اگر مردی مرا زن خطاب کند، او را میکشم.” مولینا، بدون هیچ تردیدی، پاسخ میدهد: “اگر مردی مرا مرد خطاب کند، غش میکند.” با وجود تمام آرمانهای انقلابی خود، والنتین به ایدههای مردسالارانه مقید است، در حالی که مولینا به شکلی عمیق، سیالیت جنسیت را درک میکند. (کاندون در معرفی این فیلم در جشنواره ساندنس، بخشی از فرمان اجرایی اخیر دونالد ترامپ را که در آن دولت ایالات متحده اعلام کرده است که تنها دو جنسیت را به رسمیت خواهد شناخت، قرائت کرد. سپس، با استقبال زیاد مخاطبان، به آنها گفت: “این فیلم دیدگاه متفاوتی در این مورد دارد.”)
رشد پیوند بین این دو همسلولی با بازگویی مولینا از یک موزیکال هالیوودی تخیلی دهه 1950 با نام Kiss of the Spider Woman که در آمریکای جنوبی اتفاق میافتد و در آن اینگرید لونا (جنیفر لوپز)، ستارهای به سبک دولورس دل ریو، بازی میکند، ترسیم میشود. کاندون این صحنهها را با نماهای طولانی، رنگهای اشباعشده و حرکات رقصی ظریف فیلمبرداری میکند، گویی یک عاشقانه هالیوودی سطحی و قدیمی را در میان داستانی خشن، کثیف و بسیار جسمانیتر از پیوند و عشق تداعی میکند. در این سکانسهای موزیکال است که لوپز، که تهیهکننده فیلم نیز هست، توجهها را به خود جلب میکند، یک دیوای مدرن که نقش یک دیوای قدیمی را بازی میکند که نقش یک دیوای خیالی را بازی میکند، و همه آنها ممکن است در نهایت خیالی باشند. این بازیگر که در اوایل دوران حرفهای خود، پیش از تبدیل شدن به یک سوپراستار پاپ، حضور بسیار لطیفی در پرده داشت، مطمئناً در نقش خود (نقشی که چیتا ریورا افسانهای آن را روی صحنه اجرا کرد) درخشش دارد، اما این بیشتر یک سری ژست است تا یک اجرا. ممکن است این عمدی باشد، اما کل فیلم را در فاصلهای معین نگه میدارد.
در ابتدا، والنتین تمایلی به شنیدن خیالپردازیهای سلولوئیدی مولینا ندارد. او به فیلمها و سایر چیزهای پیش پا افتاده علاقهای ندارد، اما در طول فیلم، این دو نفر به هم نزدیکتر میشوند زیرا مولینا داستان فیلم را بازگو میکند که به شیوه فانتزی دیوانهوار تینزلتاون خود، با مصیبت آنها مطابقت پیدا میکند. در پایان، والنتین حتی جملات مولینا را کامل میکند. سکانسهای موزیکال زیبا و غریبانه رنگارنگ قرار است در تضاد شدید با جسمیت روزافزون و هولناک زندان قرار گیرند، جایی که هم مولینا و هم والنتین مورد آزار و اذیت قرار میگیرند: مورد ضرب و شتم، مسمومیت و مصرف مواد مخدر قرار میگیرند. اما این دو جهان نیز به آرامی با هم ادغام میشوند.
این یک عملیات ظریف است، بسیار ظریفتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسد. کاندون که کارگردانی فیلم “Dreamgirls” را بر عهده داشت و نویسندگی فیلم “Chicago” را انجام داد، مطمئناً با ژانر موزیکال آشنایی دارد. او که در ابتدا یک فیلمساز مستقل بود و در سال ۱۹۹۸ با فیلم “Gods and Monsters” در جشنواره ساندنس به شهرت رسید، به یک کارگردان قابل اعتماد برای پروژههای معتبر و استودیویی تبدیل شده است (حتی اگر برخی از این پروژهها، مانند دو فیلم آخر “Twilight”، افتضاح بودند). مهارت او گاهی اوقات میتواند یک نوع بیحالی را پنهان کند. دوربین او هرگز کاملاً احساس نمیکند که بخشی از عمل است و فیلمهای او، در بدترین حالت، کاملاً بیجان هستند. (من فکر میکنم بهترین کار او هنوز هم فیلم “Kinsey” در سال ۲۰۰۴ است، فیلمی که بر اساس گفتگو و تحلیل ساخته شده است.) بنابراین، تلاش او برای تقلید از موزیکال هالیوود دهه 50، یکی از پربارترین و خلاقانهترین دورههای تاریخ سینمای آمریکا، جسورانه است. و در حالی که سکانسهای موزیکال فیلم بوسه زن عنکبوتی دارای ویژگیهای رنگارنگ و پیچیده اجداد کلاسیک خود هستند – شما در اینجا شاهد زومهای دیوانهوار و برشهای سریع فیلم “شیکاگو” نخواهید بود، اما عمدتاً بیجان هستند. شاید این عمدی باشد تا بر سطحینگری و مصنوعی بودن آن دنیاها تأکید شود. اما این سکانسها همچنین قرار است رؤیاهای متافیزیکی و فرارهای سینمایی به بعدی جایگزین پر از شکوه و عظمت فوقالعاده باشند. آنها نباید ناموفق باشند. برای اجرای واقعی این نوع ظرافت، به ویژه به شیوهای خودآگاه، صادقانه به کارگردانی با تخیل و پویایی بسیار بیشتر از کاندون نیاز است.
با این حال، در قلب همه اینها، توناتیو وجود دارد که بسیاری از احساسات فیلم را با خود حمل میکند، با مهارت لازم هنگام نیاز خودداری میکند و هنگام فراخوان، همه چیز را بیرون میریزد. با تماشای این بازیگر جوان در نقش مولینا (و در نقش کندال نس بیت، دستیار مجلهای جذاب و مردانه اما مخفیانه همجنسگرا در فیلم ساختگی)، ما به طور شهودی با احساس گرفتار شدن و همچنین نیاز به ایجاد گوشههای کوچک زیبایی در دنیایی بیرحم و قاتل ارتباط برقرار میکنیم. این بوسه زن عنکبوتی ممکن است بسیار ناهموار باشد، اما نمیتوان از دیدن ظهور یک استعداد بزرگ جدید در جهان متأثر نشد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران